او در مدرسه هنرهای زیبا در استودیوی نقاش الکساندر کابانل، هنرمند برجسته دانشگاهی اواخر قرن نوزدهم آموزش دید.
لمونیه سپس به آتلیه نقاش ادوارد دیتیل پیوست و با او رابطه دوستانه و روابط هنری برقرار کرد. او کارهای مقدماتی مهم کاشی کاری را که برای توسعه پسزمینههای ترکیببندی ضروری است، را انجام میداد. همچنین از او خواسته شد که چندین بار برای استادش ژست بگیرد، و به ویژه ظاهر خود را به تفنگداران یا چهره های نظامی که برای صحنه های نظامی در نظر گرفته شده اند و سوژه مورد علاقه ادوارد دیتاله بود، تبدل کند.
بر خلاف استادش، باسیل لمونیه مشتاق به تصویر کشیدن زندگی شهری Belle Époque بود. پرتره ها و صحنه های او در شهر زیبا بود و توجه خاص اشراف پاریس را به خود جلب می کرد.
نقاشی زندگی پاریسی
لمونیه به دلیل کیفیت صحنه های ژانر خود که زندگی روزمره در پاریس را تقویت می کند، متمایز است. در واقع، او مطابق با سناریوهای خوشایند، تصاویر نقاشی شده زنان ظریف زمان خود را دوست دارد. رهگذران از پیر و جوان، سرزندگی شهر را منعکس می کنند. مکانهای زندگی: تراسهای کافهها، غرفههای بازرگانان، فروشندگان دورهگرد، همگی با توجه دقیقی کشیده شده اند.
لمس ظریف او و واقعگرایی شخصیتهایش مورد توجه اشراف قرار گرفت.
بنابراین لمونیه خود را متمایز کرد و به یکی از شیکترین پرترهنگاران جامعه زمان خود تبدیل شد.
او همچنین به خاطر پالت هماهنگ، حس تند ترکیب بندی اش که احتمالاً مدیون آموزش آکادمیکش با کابانل است، و در نهایت توانایی اش در ارائه زندگی پرتلاطم زمانش با تیزبینی، ستوده شده است.
معماریهای زیبا در پسزمینه نقاشیهای او شکل میگیرد و جای خود را به سرزندگی مردمی میدهد که با لمسی سبک، اوقات فراغت، خنده و بازیهایشان را باز میگرداند.
با وجود جنگ جهانی اول، آفرینش این هنرمند محدودیتی نداشت و او در رویدادهای مهم صحنه هنری زمان خود شرکت کرد.
استعداد و هنر ظریف Basile Lemeunier او را قادر ساخت تا در سالن پاریس که از سال 1888 تا 1921 در آن شرکت داشت، متمایز شود.