کشور:
نام انگلیسی: Gian Lorenzo Bernini
تولد به میلادی: 1598
وفات : 1680

هنرمند ایتالیایی که شاید بزرگترین مجسمه ساز قرن هفدهم و همچنین یک معمار برجسته بود. برنینی سبک باروک مجسمه سازی را خلق کرد و آن را به حدی توسعه داد که دیگر هنرمندان در بحث درباره آن سبک اهمیت کمی دارند.

سال های نخستین
حرفه برنینی زیر نظر پدرش پیترو برنینی، مجسمه‌ساز فلورانسی با استعدادی که در نهایت به رم نقل مکان کرد، آغاز شد. این اعجوبه جوان چنان با پشتکار کار کرد که ستایش آنیبال کاراکی نقاش و حمایت پاپ پل پنجم را به دست آورد و به زودی خود را به عنوان یک مجسمه ساز کاملاً مستقل معرفی کرد. او به شدت تحت تأثیر مطالعه دقیق خود در مورد سنگ مرمرهای یونانی و رومی عتیقه در واتیکان قرار گرفت و همچنین دانش نزدیکی از نقاشی رنسانس عالی اوایل قرن شانزدهم داشت. مطالعه او در مورد میکل آنژ در سنت سباستین (حدود 1617)، حکاکی شده برای مافئو کاردینال باربرینی، که بعدها پاپ اوربان هشتم و بزرگترین حامی برنینی بود، آشکار شد.

آنیاس آنیکیس و اسکانیوس
Pluto and Proserpina (1621–22)

آثار اولیه برنینی توجه اسکیپیون کاردینال بورگزه، یکی از اعضای خانواده پاپ حاکم را به خود جلب کرد. برنینی تحت حمایت او، اولین گروه های مجسمه سازی مهم خود را در اندازه واقعی تراشید. این مجموعه پیشرفت برنینی را از یک نمای تقریباً تصادفی از آئنیاس، آنکیس، و اسکانیوس در حال فرار از تروی (1619) به جلویی قوی در پلوتون و پروزرپینا (1621-22) و سپس به دید توهم آمیز آپولو و دافنه (1622-24) نشان می دهد. ، که قرار بود از یک نقطه به عنوان یک تسکین دیده شود. برنینی در دیوید خود (1623-1623)، چهره ای را به تصویر می کشد که به سمت دشمنی نادیده سنگ می اندازد. چندین مجسمه نیم تنه پرتره ای که برنینی در این دوره اجرا کرد، از جمله مجسمه رابرت کاردینال بلارمین (1623-1624)، نشان دهنده آگاهی جدیدی از رابطه بین سر و بدن است و توانایی به تصویر کشیدن حالات زودگذر صورت با رئالیسم حاد را نشان می دهد. این آثار مرمر مهارت بی‌نظیری را در حکاکی آن مواد سفت برای دستیابی به جلوه‌های ظریفی که معمولاً فقط در مجسمه‌های برنزی یافت می‌شود، نشان می‌دهند. آگاهی حسی برنینی از بافت‌های سطحی پوست و مو و حس بدیع سایه‌زنی او سنت میکل آنژ را شکست و ظهور دوره جدیدی در تاریخ مجسمه‌سازی غربی را نشان داد.

 hallucinatory vision of Apollo and Daphne
David

حمایت شهری هشتم جیان لورنزو برنینی

با سلطنت اوربان هشتم (1623-1644)، برنینی وارد دوره ای از بهره وری عظیم و توسعه هنری شد. اوربان هشتم از شاگرد خود خواست نقاشی کند و معماری را تمرین کند. اولین کار معماری او کلیسای بازسازی شده سانتا بیبیانا در رم بود. در همان زمان، برنینی مأمور ساخت یک سازه نمادین بر فراز مقبره سنت پیتر در کلیسای سنت پیتر در رم شد. نتیجه، بالداچین عظیم طلایی-برنزی است که بین سال‌های 1624 و 1633 اجرا شد. ستون‌های پیچ خورده آن از ستون‌های مسیحیت اولیه که در صفحه محراب سنت پیتر قدیم استفاده شده بود، نشأت می‌گیرد. اصلی‌ترین مشارکت برنینی در کار نهایی، چارچوب بالایی از تاج‌هایی است که در کنار آن چهار فرشته قرار دارند که از گوی و صلیب حمایت می‌کنند. بالداچین کاملاً متناسب با محیط آن است و به سختی می توان فهمید که ارتفاع آن به اندازه یک ساختمان چهار طبقه است. خطوط پر جنب و جوش آن که به سمت بالا به سمت تاج پیروز حرکت می کند، رنگ تیره آن که با طلای سوزان افزایش یافته است، به آن شخصیت یک موجود زنده می بخشد. تلفیقی بی‌سابقه از مجسمه‌سازی و معماری، بالداچین اولین بنای واقعاً باروک است. در نهایت مرکز یک دکوراسیون برنامه‌ریزی شده توسط برنینی برای فضای داخلی سنت پیترز را تشکیل داد.

Church of Santa Bibiana

برنینی بعداً بر تزیین چهار پایه که گنبد سنت پیتر را با مجسمه‌های عظیم الجثه نگه می‌دارند نظارت کرد، اگرچه تنها یکی از آنها، سنت لونگینوس، توسط او طراحی شد. او همچنین مجموعه‌ای از نیم‌تنه‌های پرتره شهری هشتم را ساخت، اما اولین مجسمه‌ای که به کیفیت پرتره‌های قبلی‌اش دست یافت، حامی بزرگش، اسکیپیون کاردینال بورگزه (۱۶۳۲) است. کاردینال در عمل گفتن و حرکت نشان داده می شود و کنش در لحظه ای گرفتار می شود که به نظر می رسد تمام ویژگی های مشخصه موضوع را آشکار می کند.

وظایف معماری برنینی پس از مرگ کارلو مادرنو در سال 1629 افزایش یافت، زمانی که برنینی معمار سنت پیترز و کاخ باربرینی شد. در این زمان او نه تنها خودش کارها را اجرا می کرد، بلکه مجبور بود با افزایش تعداد کمیسیون هایش به کمک دیگران نیز تکیه کند. او در سازماندهی استودیوی خود و برنامه ریزی کارش به گونه ای موفق بود که مجسمه ها و تزئینات تولید شده توسط یک تیم در واقع یک قطعه به نظر برسد. کار برنینی، در آن زمان و همیشه، بر اساس مذهب کاتولیک رومی پرشور او شکل می‌گرفت (او هر روز در مراسم عشای ربانی شرکت می‌کرد و هفته‌ای دو بار عشای ربانی می‌گرفت). او با فرمول‌بندی شورای ترنت (63-1545) موافق بود که هدف هنر دینی آموزش و الهام بخشیدن به مؤمنان و خدمت به عنوان تبلیغ برای کلیسای کاتولیک روم است. هنر دینی باید همیشه قابل فهم و واقع بینانه باشد و بیش از هر چیز محرک عاطفی برای تقوا باشد. توسعه هنر مذهبی برنینی تا حد زیادی با تلاش های وجدانی او برای انطباق با این اصول تعیین شد.

در دوره شهری هشتم، برنینی شروع به تولید انواع جدید و متفاوت بناهای تاریخی – مقبره ها و فواره ها کرد. مقبره اوربان هشتم (1628-1628) پاپ را نشان می‌دهد که در حالی که بازویش را به‌عنوان یک حرکت فرمان‌دهنده برافراشته، نشسته است، در حالی که در زیر او دو مجسمه از مرمر سفید به نمایندگی از فضیلت‌ها دیده می‌شود. برنینی همچنین مجموعه ای انقلابی از یادبودهای مقبره های کوچک را طراحی کرد که چشمگیرترین آنها یادبود ماریا راگی (1643) است. اما فواره های او بارزترین کمک او به شهر رم است. فواره تریتون در میدان باربرینی (1642-1643) یک دگرگونی چشمگیر از یک فواره معماری رومی است – حوضچه های روی هم رفته از فواره هندسی سنتی پیازا که به نظر می رسد زنده شده اند. چهار دلفین پوسته بزرگی را بر می دارند که از خدای دریا حمایت می کند، که آب را از یک حلزون به سمت بالا می دمد.

 The tomb of Urban VIII (1628–47)
The Triton Fountain in the Piazza Barberini

با این حال، پروژه های اولیه معماری برنینی همیشه موفق نبودند. در سال 1637 او شروع به برپایی برج‌های ناقوس بر روی نمای سنت پیتر کرد. اما، در سال 1646، هنگامی که وزن آنها شروع به شکستن ساختمان کرد، آنها به پایین کشیده شدند و برنینی به طور موقت رسوا شد.

دیدنی ترین بناهای عمومی برنینی از اواسط دهه 1640 تا 1660 برمی گردد. فواره چهار رود در میدان ناوونای رم (51-1648) یک ابلیسک مصری باستان را بر روی یک صخره توخالی نگه می دارد که با چهار مجسمه مرمری که نماد چهار رودخانه بزرگ جهان هستند، بر روی آن قرار دارد. این آبنما یکی از دیدنی ترین آثار اوست.

The Fountain of the Four Rivers

بزرگترین نمونه از هنر بالغ برنینی، کلیسای کوچک کورنارو در سانتا ماریا دلا ویتوریا، در رم است، که تکامل آغاز شده در اوایل کار او را تکمیل می کند. کلیسای کوچک که توسط فدریگو کاردینال کورنارو سفارش داده شده است، در یک عرض کم عمق در کلیسای کوچک قرار دارد. نقطه کانونی آن مجسمه او از خلسه سنت ترزا (1645-1652) است، که تصویری از تجربه عرفانی از اصلاح طلب بزرگ اسپانیایی کارملیت ترزا از اویلا است. برنینی در نمایش رؤیای ترزا، که طی آن فرشته ای قلب او را با تیر آتشین عشق الهی سوراخ کرد، توصیف خود ترزا از این رویداد را دنبال کرد. گروه مجسمه‌سازی‌شده، قدیس منتقل‌شده را نشان می‌دهد که در حال غرق شدن در فضای خالی، پوشیده از پارچه‌های آبشاری، در نور آسمانی در داخل طاقچه‌ای بر روی محراب، جایی که عناصر معماری و تزئینی به‌شدت به هم پیوسته و مفصل‌بندی شده‌اند، نمایان می‌شود. در سمت چپ و راست، در فضاهایی شبیه جعبه های اپرا، تعداد زیادی از اعضای خانواده کورنارو در حالات روحی گفتگو، خواندن یا دعا هستند. کلیسای کوچک کورنارو ایده‌آل برنینی از یک تصویر سه‌بعدی را تا اوج خود حمل می‌کند. پیکره های سنت ترزا و فرشته در سنگ مرمر سفید مجسمه سازی شده اند، اما بیننده نمی تواند تشخیص دهد که آیا آنها در دور هستند یا صرفاً در نقش برجسته. نور طبیعی روز که از یک منبع پنهان در بالا و پشت آنها بر روی شکل ها می افتد، مانند پرتوهای طلایی پشت آنها، بخشی از این گروه است. اکستازی سنت ترزا مجسمه سازی به معنای متعارف نیست. در عوض، این یک صحنه تصویری قاب‌بندی‌شده است که از مجسمه‌سازی، نقاشی و نور تشکیل شده است که عبادت‌کننده را در یک نمایش مذهبی نیز در بر می‌گیرد.

Cornaro Chapel in Santa Maria della Vittoria

در سال‌های آخر عمر، میل فزاینده برای کنترل محیط‌های مجسمه‌اش، برنینی را بر آن داشت تا بیشتر و بیشتر بر معماری تمرکز کند. از میان کلیساهایی که او پس از تکمیل کلیسای کورنارو طراحی کرد، چشمگیرترین آنها کلیساهای سنت آندریا آل کویریناله (1658-1658) در رم است، با محراب مرتفع، گنبد سر به فلک کشیده، و پلان بیضی شکل غیر متعارف. اما بزرگترین دستاورد معماری برنینی، ستونی است که میدان قبل از کلیسای سنت پیتر را احاطه کرده است. کارکرد اصلی فضای بزرگ این بود که جمعیتی را که برای عید پاپ در عید پاک و سایر مناسبت های خاص جمع شده بودند، نگه دارد. برنینی یک بیضی بزرگ را طراحی کرد که توسط یک حیاط ذوزنقه ای شکل به کلیسا متصل شده بود – اشکالی که او آنها را با بازوهای اطراف کلیسای مادر مقایسه کرد. ستون های مستقل راه حل جدیدی برای نیاز به یک محوطه قابل نفوذ بودند. پیازا بازدیدکننده را به سمت کلیسا راهنمایی می کند و نمای بسیار وسیع سنت پیترز را متعادل می کند. بیضی شکل برنینی فضایی به مرکزیت ابلیسک واتیکان را احاطه کرده است که در سال 1586 توسط سیکستوس پنجم به جلوی کلیسا منتقل شده بود. کل قیاس با طرح بیضی شکل برنینی از سنت آندریا آل کویریناله، و تفاوت در معنا و عملکرد بسیار جذاب است.

دیدنی‌ترین تزیین مذهبی برنینی تخت سنت پیتر یا کلیسای جامع پتری (1657–1666) است که پوششی از برنز طلایی برای تخت چوبی قرون وسطایی (کاتدرا) پاپ است. وظیفه برنینی نه تنها ساختن روکش تزئینی برای صندلی، بلکه ایجاد یک هدف معنادار در اپیس سنت پیتر برای سفر زائر از طریق کلیسای بزرگ بود. این صندلی ظاهراً توسط چهار مجسمه برنزی با ابهت که پزشکان الهیات کلیسای اولیه را نشان می دهند حمایت می شود: مقدسین آمبروز، آتاناسیوس، جان کریزوستوم و آگوستین. در بالا، شکوهی طلایی از فرشتگان بر روی ابرها و پرتوهای نور از کبوتر روح القدس که بر روی یک پنجره بیضی شکل نقاشی شده است، سرچشمه می گیرد. کاتدرا تقریباً همزمان با پیازا ساخته شد و تضاد بین این دو اثر نشان دهنده همه کاره بودن برنینی است. هر دو کار برای پاپ چیگی، الکساندر هفتم، که یکی از بزرگترین حامیان برنینی بود، انجام شد. مقبره ای (1671–1678) که برنینی برای الکساندر هفتم طراحی کرد تا حد زیادی توسط شاگردانش اجرا شد.

برنینی علاوه بر آثار بزرگ خود، به تولید چند نیم تنه پرتره نیز ادامه داد. اولین مورد، فرانچسکو یکم دوک مودنا (51-1650)، انقلاب او را در پرتره به اوج رساند. بسیاری از آزادی و خودانگیختگی مجسمه نیم تنه کاردینال بورگزه حفظ شده است، اما با شکوه قهرمانانه و جنبش باشکوهی که آرمان های عصر باروک را به همان اندازه مرد به تصویر می کشد، متحد شده است.

سفر به فرانسه
برنینی در سال 1665 به پاریس رفت و این تنها غیبت طولانی مدت او از رم بود. این سفر در پاسخ به دعوت‌هایی انجام شد که سال‌ها توسط شاه لوئی چهاردهم به او داده شده بود و هدف آن طراحی یک اقامتگاه سلطنتی جدید فرانسه بود. در این زمان، برنینی به قدری مشهور بود که جمعیتی در خیابان های هر شهر در طول مسیر صف کشیده بودند تا عبور او را تماشا کنند. استقبال اولیه او در پاریس به همان اندازه پیروزمندانه بود، اما او به زودی میزبانان حساس خود را با ستایش شاهانه هنر و معماری ایتالیا به قیمت از دست دادن هنر فرانسه آزار داد. اظهارات او باعث شد که در دربار فرانسه محبوبیت نداشته باشد و تا حدودی مسئول رد طرح های او برای موزه لوور بود. تنها یادگار سفر برنینی به فرانسه، نیم تنه بزرگ لویی چهاردهم، پرتره ای خطی، عمودی و پایدار است که در آن پادشاه خورشید با اقتدار خداگونه به بیرون خیره می شود. این تصویر استانداردی را برای پرتره های سلطنتی تعیین کرد که 100 سال طول کشید.

سالهای بعد جیان لورنزو برنینی
کارهای متاخر برنینی در مجسمه سازی به ناچار تحت الشعاع پروژه های باشکوه او برای سنت پیتر قرار می گیرد، اما تعداد کمی از آنها مورد توجه قرار می گیرند. برای کلیسای چیگی در کلیسای سانتا ماریا دل پوپولو در رم، او دو گروه دانیل در لانه شیرها و حباکوک و فرشته (1655-1655) را حک کرد. این آثار آغاز سبک متاخر او را نشان می دهد: کشیده شدن بدن، ژست رسا و بیان احساسی ساده و در عین حال تاکیدی. همین ویژگی ها قبلاً در چهره های حمایت کننده از تخت سنت پیتر یافت می شود و به فرشتگان متحرک برای پل سنت آنجلو در رم می رسد که برنینی با کمک دستیاران بین سال های 1667 و 1671 دوباره آن را تزئین کرد. پاپ کلمنت نهم (1667–1667) 69) فرشتگان حکاکی شده توسط برنینی آنقدر ارزشمند بودند که هرگز روی پل نصب نشدند و اکنون در کلیسای Sant’Andrea delle Fratte در رم هستند.

پل سنت آنجلو بازسازی شده منتهی به تیبر مقدمه ای برای واتیکان است، و آثار دیگر برنینی – پیازا، اسکالا رجیا، و بالداچین و کلیسای جامع در سنت پیترز – به تدریج بیان قدرتمندتری از قدرت پاپ برای حمایت و الهام بخشیدن به آن را تشکیل می دهند.

برنینی در آخرین سالهای زندگی خود یک تزئین دیگر را در سنت پیتر تکمیل کرد: محراب کلیسای کوچک سانتیسیمو ساکرامنتو (1673–1674). ستایش انعطاف پذیر و انسانی فرشتگان در تضاد با معماری جاودانه خیمه برنزی است که در کنار آن قرار دارند و نمونه سبک متاخر برنینی است. به نظر می‌رسد در سال‌های پایانی زندگی، او قوانین غیرقابل انکار معماری را نقطه مقابل حالت گذرا انسانی یافته است.

بزرگترین اثر متاخر برنینی کلیسای ساده آلتیری در سن فرانچسکو آ ریپا (حدود 1674) در رم است. فضای نسبتا عمیق بالای محراب مجسمه ای را نشان می دهد که نشان دهنده مرگ مبارک Ludovica Albertoni است. برنینی به طور آگاهانه معماری، مجسمه سازی و نقاشی را برای نقش های مختلف جدا کرد و روندی را که در کلیسای کوچک کورنارو به اوج رسید، معکوس کرد. از این نظر، کلیسای کوچک آلتیری سنتی تر است، که تغییری در فضای داخلی کلیسای سال های قبل اوست. به جای پر کردن دهانه قوسی شکل، پیکره مجسمه‌سازی شده لودوویکا در پایین حجم وسیعی از فضا قرار دارد و با نور آسمانی که روی پارچه‌ای که بر روی شکل دراز کشیده او جمع شده است، روشن می‌شود. دستانش که سینه‌اش را محکم می‌گیرند، مرگ دردناک او را آشکار می‌سازد.

برنینی پس از خدمت به هشت پاپ در سن 81 سالگی درگذشت و پس از مرگ او نه تنها بزرگترین هنرمند اروپا بلکه یکی از بزرگترین مردان اروپا نیز به شمار می رفت. او آخرین سری از نابغه های جهانی ایتالیایی بود و سبک باروکی که او به خلق آن کمک کرد آخرین سبک ایتالیایی بود که به یک استاندارد بین المللی تبدیل شد. مرگ او پایان هژمونی هنری ایتالیا در اروپا بود. سبکی که او تکامل داد برای دو نسل دیگر در نقاط مختلف اروپا توسط معماران Mattia de’ Rossi و Carlo Fontana در رم، J.B. Fischer von Erlach در اتریش، و برادران Cosmas و Egid Quirin Asam در باواریا و دیگران ادامه یافت.

منبع: https://www.britannica.com/biography/Gian-Lorenzo-Bernini/Patronage-of-Innocent-X-and-Alexander-VII

در زیر به برخی آثار هنری که مخصوصا در طراحی تابلو فرش می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد اشاره میشود.

سبد خرید فروشگاه
نوار کناری